گوش موش

/guSemuS/

لغت نامه دهخدا

گوش موش. [ ش ِ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گیاهی است که آن را مرزنگوش خوانند و آن خوشبوی می باشد و برگ آن به گوش موش می ماند و به عربی آذان الفار خوانند. ( برهان ). گیاهی است که آن را مرزنگوش خوانند و مرزموش است و مرزنجوش معرب آن است و عرب آن را آذان الفار می گویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). ریحان داود. ( واژه نامه گیاهی ). مرزنگوش. مرزنجوش. مردقوش. رجوع به مرزنگوش و حاشیه برهان قاطع چ معین ذیل مردقوش و مرزه گوش و مرزنگوش و واژه نامه گیاهی دکتر اسماعیل زاهدی ص 116 و ص 129 شود. || یک گونه گل که نام علمی آن پاریتاریا کرتیکا و نام عربی آن حشیشةالرمل و حشیشةالزجاج می باشد. ( واژه نامه گیاهی دکتر اسماعیل زاهدی ص 132 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) گیاهی است از تیر. گزنه ها که یکساله است و برخی گونه های پایا نیز دارد . برگهایش بیضوی و منفرد و کامل و گلهایش سبز رنگ و دارای آرایش گرزن میباشند . ارتفاع این گیاه بین ۳٠ تا ۸٠ سانتیمتر است . غالبا گیاه مذکور روی دیوار های مخروبه و دور از سکنه میروید . در طب عوام بصورت ضماد و جهت رفع ناراحتیهای بواسیر بکار میرود بعلاوه بعلت دارا بودن مقدار کمی نیترات پتاسیم مدر نیز میباشد اذن الفار حشیشه الرمل حشیشه الزجاج .

فرهنگ عمید

= مرزنگوش

دانشنامه عمومی

گوش موش (سرده). گوش موش ( نام علمی: Parietaria ) نام یک سرده از تیره گزنه ایان است.
عکس گوش موش (سرده)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

گیاهی چندساله با نام علمی Parietaria officinalis از تیرۀ گزنه. این گیاه، به ارتفاع ۱۰ـ۸۰ سانتی متر و گاه بیشتر است و اعضای هوایی آن پوشیده از کرک های غیر گزنده است. برگ هایش بیضوی و نوک تیز است و گل های سبز مجتمع دارد. این گیاه از قدیم الایام شهرت درمانی داشته است به طوری که دیوسکوریدس (پزشک و گیاه داروشناس یونانی قرن ۱م) آن را جهت علاج باد سرخ و رفع حالات التهابی اعضا، و به صورت غرغره برای ورم لوزه مفید دانسته است. پلینی (دانشمند رومی قرن ۱م) نوشته است که کارگر یکی از معابد که از ارتفاع زیادی پرت شده بود با کمک این گیاه شفا یافت. امروزه این گیاه را درمانی شگفت آور در علاج زخم های تازه می دانند. این گیاه در نواحی شمال ایران به فراوانی می روید.

پیشنهاد کاربران

بپرس