دیکشنری
مترجم
بپرس
گوش شنودی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
گوش شنودی. [ ش ِ ] ( حامص مرکب ) سُمعه. مقابل چشم دیدی. رئاء. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگ فارسی
شنیدن مردم سمعه مقابل چشم دیدی رئائ .
مقابل چشم دیدی . رثائ .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها