اصطلاحات و ضرب المثل ها
مراقب / چشم به راه / مترصد چیزی بودن
مثال:
فخری... نشست روبه روی آینه، گوش به زنگِ کمترین صدای پای اتاق بالایی تا شاید باز شازده خلقش تازه شود.
( هوشنگ گلشیری- شازده احتجاب )
توضیح:
در آسیاب های آبی قدیمی زنگوله ای به سنگِ رویی آسیاب وصل می کردند که با چرخیدن سنگ زنگوله به صدا درمی آمد. گندم را در مخزنی می ریختند و آرام آرام گندم از مخزن وارد محفظه ای در وسط سنگ می شد و با چرخیدن سنگ رویی، گندم وسط سنگ ها می رفت و تبدیل به آرد می شد. وقتی گندم بین سنگ ها نبود، صدای زنگوله به دلیل تند چرخیدن فرق می کرد و به همین دلیل یک نفر باید گوش به زنگ بود تا به موقع گندم لازم را بریزد. اصطلاح گوش به زنگ بودن ناظر بر همین موضوع است.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید