گوسپند کشان

لغت نامه دهخدا

گوسپندکشان. [ پ َ ک ُ ] ( اِ مرکب ) ج ِ گوسپندکش. || ( ق مرکب ) در حال کشتن گوسپند. || ( اِ مرکب ) گوسفندکشان. عید قربان. ( برهان ) ( آنندراج ). روز دهم ذی الحجه که در آن گوسفند قربان کنند. عید اضحی. یوم النحر :
باد بر تو مبارک و خنشان
جشن نوروز و گوسپندکشان.
رودکی ( احوال و اشعار ج 3 ص 1107 ).
خجسته بادتو را عید گوسپندکشان
که تو همیشه درخت خجستگی کاری.
قطران.
تا دگر روز عید گوسپندکشان سلطان محمود فرازرسید با سپاه بسیار. ( تاریخ سیستان ). و دهم روز از ذی الحجه عید گوسپندکشان که حاجیان به منی قربان کنند. و بدین روز و دو روز از پس وی روزه داشتن حرام است. ( التفهیم صص 252-253 ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) در حال کشتن گوسفند . یا عید گوسپند کشان . روز دهم ذی الحجه که در آن روز گوسفند قربان کنند عید قربان عید اضحی : و دهم روز از ذی الحجه عید گوسپند کشان که حاجیان بمنی قربان کنند .

پیشنهاد کاربران

بپرس