گوزیدن


معنی انگلیسی:
fart

لغت نامه دهخدا

گوزیدن. [ دَ ] ( مص ) باد باصدا از راه پایین بیرون کردن. ( ناظم الاطباء ). تیز دادن. ( آنندراج ). تیزیدن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ( گوزید گوزد خواهد گوزید بگوز گوزنده گوزو گوزیده ) بادی با صدا از راه دبر خارج کردن تیز دادن ضرطه دادن گوز دادن

مترادف ها

poop (فعل)
تمام شدن، قورت دادن، گوزیدن، تفنگ در کردن، صدای بوق ایجاد کردن، باعقب کشتی تصادم کردن، از نفس افتادن، باد و گاز معده را خالی کردن

fart (فعل)
گوزیدن

فارسی به عربی

موخرة السفینة

پیشنهاد کاربران

Guzidan با تلفظ گوزیدن: پسوند گو احتمالا یا مخفف گلوله بوده یا ریشه در مصدر گفتن داشته است و پسوند زیدن هم یا به معنای رها کردن و یا زیستن. در حالت اول گوزیدن به معنای شلیک کردن گلوله و در حالت دوم به معنای گویش یا کلام زنده.
...
[مشاهده متن کامل]

بهر حال صرف و نحو این مصدر یا فعل در زمان های گذشته و حال و آینده به اختصار و رعایت ادب به شکل های زیر می تواند باشد:
- گذشته ساده :
گوزیدم گوزیدی گوزید/ گوزیدیم گوزیدید گوزیدند.
حال ساده :
میگوزم میگوزی میگوزد/ میگوزیم میگوزید میگوزند.
آینده ساده :
خواهم گوزید خواهی گوزی خواهد گوزد / خواهیم گوزید خواهید گوزید خواهند گوزند.
ماضی بعید یا گذشته دور دست :
گوزیده بودم گوزیده بودی گوزیده بود / گوزیده بودیم گوزیده بودید گوزیده بودند.
گذشته ساده استمراری یا در حال جاری بودن :
داشتم میگوزیدم داشتی میگوزیدی داشت میگوزید / داشتیم میگوزیدیم داشتید میگوزیدید داشتند میگوزیدید.
حال ساده استمراری :
دارم میگوزم داری میگوزی دارد میگوزد/ داریم میگوزیم دارید میگوزید دارند می گوزند.
ماضی بعید استمراری :
در حال گوزیدن بوده ام درحال گوزیدن بوده ای درحال گوزیدن بوده است / در حال گوزیدن بوده ایم درحال گوزیدن بوده اید در حال گوزیدن بوده اند .
آینده ساده استمراری یا مستقبل جاری :
اگر خدا خواست و حاجی آقا رخصت فرمودند در آینده و به موقع مقرر و از پیش تعیین شده بر اساس مشیت و قضا و قدر بهنگام بصدا در آمدن بوق یا صور و یا شیپور دوم اسرافیل و قبل از رستاخیز و برانگیخته شدن از قبر :
درحال گوزیدن خواهم بود . . . . . . . .

pass the gas
تلنگش دررفتن ؛ گوزیدن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) .

بپرس