گوزک

لغت نامه دهخدا

گوزک. [زَ ] ( اِ ) کعب پا را گویند. ( برهان ). استخوان برآمده کعب پا است ، و معرب آن قوزک است ، چه گوز به معنی خمیده و کج است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). کعب پا که بجول نیز گویند. ( رشیدی ). قوزک ( در تداول )، کردی گوزک ( استخوان پا )، زازا گوزکه «ژابا ص 369»، دزفولی گوزک «امام ». ( حاشیه برهان قاطع چ معین ) :
گوزک راست گر جهد یک چند
گردد از ناز و کام خشنومند.
ناظم اختلاجات ( از رشیدی ).

گوزک. [ زَ ] ( اِ ) گوزک پنبه. غوزه. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) غلاف پنبه که هنوز پنبه از آن بر نیاورده باشند غوز. پنبه جوزغه .
گوزک پنبه . غوزه

گویش مازنی

/goozek/ مغرور از خود راضی

واژه نامه بختیاریکا

( گوزَک ) قوزک

دانشنامه عمومی

گوزک ( به آلمانی: Goseck ) یک شهر در آلمان است که در Unstruttal واقع شده است. [ ۲] گوزک ۱٬۱۰۶ نفر جمعیت دارد.
عکس گوزکعکس گوزکعکس گوزک
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

گوزکگوزکگوزکگوزک
این واژه نام دختر ایرج است که از دستبرد سلم و تور در امان ماند
زنبور
در زبان لری بختیاری به معنی
قوزک
gozak

بپرس