دیکشنری
مترجم
بپرس
گوریدن
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
گوریدن. [ دَ ] ( مص ) آشفته شدن. در هم ریختن ، چنانکه موی سر یا اسباب خانه. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگ فارسی
در هم ریختن ( موی سر اسباب خانه ) آشفته شدن آشفتن .
پیشنهاد کاربران
در مهاباد اصفهان یعنی رابطه ای را خراب کردن، از هم پاشیدن
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها