گوریدن

لغت نامه دهخدا

گوریدن. [ دَ ] ( مص ) آشفته شدن. در هم ریختن ، چنانکه موی سر یا اسباب خانه. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

در هم ریختن ( موی سر اسباب خانه ) آشفته شدن آشفتن .

پیشنهاد کاربران

در مهاباد اصفهان یعنی رابطه ای را خراب کردن، از هم پاشیدن

بپرس