گورچین
لغت نامه دهخدا
گورچین. [ گ ُ وَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان اوجان بخش بستان آباد شهرستان تبریز که در 10 هزارگزی شمال بستان آباد و در مسیر شوسه اردبیل به بستان آباد واقع شده است. جلگه و سردسیر است. سکنه آن 213 تن است. آب آن از زهاب اوجان چای است. محصول آن غلات ویونجه و درخت تبریزی و شغل اهالی زراعت و گله داری وراه آن شوسه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
گورچین یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان مهران رود مرکزی بخش مرکزی شهرستان بستان آباد واقع شده است. این روستا ۷۲۷ نفر جمعیت دارد. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: گورچین
پیشنهاد کاربران
گؤوَرچین از معدود کلمات تورکی است که هم ردیف فارسی مناسب دارد.
کبودر ( کبوتر )
هرچند کبود هم ممکن است با ریشه شناسی دقیق از جاهای دیگری سردربیاورد.
گؤوَرماق همان کبود شدن است.
گؤو مچید ( مسجد کبود )
... [مشاهده متن کامل]
کبودی گردن این جاندار محتمل وجه تسمیه نام گذاری این پرنده است
اوز بکی
Kaptar
تورکمنی
Kepter
فیجی هندی
Kabutar
کبودر ( کبوتر )
هرچند کبود هم ممکن است با ریشه شناسی دقیق از جاهای دیگری سردربیاورد.
گؤوَرماق همان کبود شدن است.
گؤو مچید ( مسجد کبود )
... [مشاهده متن کامل]
کبودی گردن این جاندار محتمل وجه تسمیه نام گذاری این پرنده است
اوز بکی
تورکمنی
فیجی هندی
نام پرنده ای سیاه، بزرگ تر از گنجشک که در اهر فراوان است