گورسم. [ س ُ ] ( ص مرکب ) ستوری که سم آن سم گور را ماند : سیه چشم و گیسوفش و مشک دم پری پوی و آهوتک و گورسم.اسدی.اشقر گورسم چوزین کردی گور بر گردش آفرین کردی.نظامی ( هفت پیکر ص 69 ).
گور سم و گاو پشت و گرگ ساق و کرگ روی ببر گوش و رنگ چشم و شیر دست و پیل پایمنوچهری دامغانی+ عکس و لینک