لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه آزاد فارسی
گورْزاد (elf)
گورْزاد
اِلف در لغت به معنی گورزاد و در فرهنگ عامه، روح شریر زمین یا کوه. گورزادهای مذکر ریش دارند، قبا و باشلق می پوشند و غالباً در اقامتگاه های زیرزمینی شان گنج پنهان می کنند. «گورزاد باغ» را، که صورت تزیینی این ارواح است، نخستین بار چارلز آیشم در ۱۸۵۰ از آلمان برای خانۀ اعیانی خود، لَمپورت هال در نورتمپتن شر، به انگلستان آورد. کاربرد اولیۀ این واژه را به پاراتسلزوس/پاراسلسوس، پزشک و کیمیاگر سوئیسیِ قرن ۱۶، نسبت می دهند؛ او این کلمه را از گنومۀ یونانی، به معنای هوش اقتباس کرد و مترادف با پیگماییها به کار برد که در اساطیر یونان به نژادی از کوتوله های مقیم شمال افریقا اطلاق می شد. تصور می رفت که این موجود به انسان آزار و اذیت می رساند و غالباً در کارهای او مداخله می کند. گورزادها بچه را می دزدیدند و آن ها را با نوزادان دیگر عوض می کردند؛ به خواب مردمان می آمدند و آن ها را دچار کابوس می کردند؛ گاهی نیز آن ها را به مرض مبتلا می کردند و علاوه بر انسان ها، چهارپایان را نیز با تیرهای خود از پا درمی آوردند؛ همچنین موهای زنان را چنان درهم و آشفته می کردند که حالت کلافی درهم و گوریده می یافت و در این حال بازکردن آن را بدیمن می دانستند.
گورْزاد
اِلف در لغت به معنی گورزاد و در فرهنگ عامه، روح شریر زمین یا کوه. گورزادهای مذکر ریش دارند، قبا و باشلق می پوشند و غالباً در اقامتگاه های زیرزمینی شان گنج پنهان می کنند. «گورزاد باغ» را، که صورت تزیینی این ارواح است، نخستین بار چارلز آیشم در ۱۸۵۰ از آلمان برای خانۀ اعیانی خود، لَمپورت هال در نورتمپتن شر، به انگلستان آورد. کاربرد اولیۀ این واژه را به پاراتسلزوس/پاراسلسوس، پزشک و کیمیاگر سوئیسیِ قرن ۱۶، نسبت می دهند؛ او این کلمه را از گنومۀ یونانی، به معنای هوش اقتباس کرد و مترادف با پیگماییها به کار برد که در اساطیر یونان به نژادی از کوتوله های مقیم شمال افریقا اطلاق می شد. تصور می رفت که این موجود به انسان آزار و اذیت می رساند و غالباً در کارهای او مداخله می کند. گورزادها بچه را می دزدیدند و آن ها را با نوزادان دیگر عوض می کردند؛ به خواب مردمان می آمدند و آن ها را دچار کابوس می کردند؛ گاهی نیز آن ها را به مرض مبتلا می کردند و علاوه بر انسان ها، چهارپایان را نیز با تیرهای خود از پا درمی آوردند؛ همچنین موهای زنان را چنان درهم و آشفته می کردند که حالت کلافی درهم و گوریده می یافت و در این حال بازکردن آن را بدیمن می دانستند.
wikijoo: گورزاد
مترادف ها
ضرب المثل، کوتوله، دیو، جنی زیر زمینی، گورزاد
کوتوله، ادمک، گورزاد، ادم خرد
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید