گورج
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
گورج =gorj
درزبان لکی این کلمه به معنای //آماده ، سرحال ، قبراق، تندرست، سالم ، //است ودراحوال پرسی ها ازاین کلمه استفاده می کنند .
گورجین =سرحالی ،
درزبان لکی این کلمه به معنای //آماده ، سرحال ، قبراق، تندرست، سالم ، //است ودراحوال پرسی ها ازاین کلمه استفاده می کنند .
گورجین =سرحالی ،