گوراگور

لغت نامه دهخدا

گوراگور. ( اِ مرکب ) به معنی زودازود است که مبالغه در زودی و جلدی و تندی و تیزی باشد. ( برهان ). از: گور +ا ( واسطه ) + گور ( قیاس شود با کشاکش ، سراسر ). قیاس شود با: کردی گور ( لحظه بسیار معجل در یک کار ). قیاس شود با گیلکی گره گر ( پیاپی ، دمادم ). و رجوع شود به گورگور. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ) :
سنان در سینه ها پرزور میشد
درون دیده گوراگور میشد.
امیرخسرو ( از رشیدی و جهانگیری و انجمن آرا ).

فرهنگ فارسی

با شعل. سوزان : خانه گوراگور میسوخت.
بمعنی زودازود است که مبالغه در زودی و جلدی و تندی تیز باشد .

فرهنگ معین

(گُ رّ گُ ) (ق مر. ) با شعلة سوزان .

پیشنهاد کاربران

به معنای سوزان و شعله ور بودن است
مثل: ای لاو یو گوراگور!

بپرس