گوراگور
لغت نامه دهخدا
سنان در سینه ها پرزور میشد
درون دیده گوراگور میشد.
امیرخسرو ( از رشیدی و جهانگیری و انجمن آرا ).
فرهنگ فارسی
بمعنی زودازود است که مبالغه در زودی و جلدی و تندی تیز باشد .
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
به معنای سوزان و شعله ور بودن است
مثل: ای لاو یو گوراگور!
مثل: ای لاو یو گوراگور!