گورافکنی. [ اَ ک َ ] ( حامص مرکب ) شکار گور. گورزنی. گور کشتن. به جنگ گور رفتن : برآرم سگان را ز شورافکنی که با شیر بازی است گورافکنی.نظامی.خرامنده می گشت بر پشت بوربه گورافکنی همچو بهرام گور.نظامی.