- گوده به حرام ( گوده حرام ) ؛ تنبل و کاهل و هیچکاره. ( ناظم الاطباء ). یعنی از حرام تن و توش به هم آورده. ( آنندراج ) :
حیف است که از دختر رز جویی کام
کاین فاحشه باشد از ذوات اعلام
تا کی سر خود به پای خم خواهی سود
تا چند کشی منت این گوده حرام ؟
داراب بیک جویا ( از آنندراج ).
گوده. [ گُو دِ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای ششگانه بخش بستک شهرستان لار است.حدود و مشخصات آن به این قرار میباشد: از شمال به دهستانهای صحرای باغ و حومه لار، از جنوب به دهستانهای دژگان و لهزان و حومه و بستک ، از خاور به دهستان رویدر و شهرستان بندرعباس و از باختر به دهستان صحرای باغ و قسمتی از دهستان بیرم محدود است. موقع آن جلگه ای میباشد. این دهستان در شمال بخش واقع شده و هوای آن گرم خشک است. آب مشروب آن از آب باران و چاه تأمین میشود. قسمتی از زراعت به وسیله قنات آبیاری می شود و بقیه دیمی است. محصولات آن عبارتند از: خرما، تنباکو و جزئی صیفی جات. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان عبابافی و چادربافی است. دهستان از 14 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده. جمعیت آن در حدود 7500 نفر است و قراء مهم آن عبارتند از: انوه ، فتویه ، ده هنگ ، تدرویه و ده تل. شوسه لار به لنگر از قسمت باختری دهستان کشیده شده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).