گودرون یکی از شخصیت های کلیدی در ادبیات ژرمنی به شمار می رود. او دختر گیوکی پادشاه جنوب راین و ساحره ای به نام گریم هیلد بود. گودرون همچنین همسر زیگورد شخصیت اصلی حماسهٔ ولسونگا ساگا و خواهر گونار، هاگنی و گوتورم بود. او با نام کریم هیلد در سرود نیبلونگ ها و گوترون در اپرای حلقه نیبلونگ اثر ریچارد واگنر حضور دارد. [ ۱]
هنگامی که زیگورد به دربار گیوکی در جنوب راین آمد، گودرون عاشقش شد، اما در حقیقت زیگورد عاشق برونهیلد بود که در اولین دیدار با یکدیگر نامزد شده بودند. برونهیلد دوست گودرون بود و این دو دربارهٔ آینده با یکدیگر به گفتگو می نشتند. برونهیلد رؤیاهای گودرون را تعبیر و سرنوشت غمناک او را پیشگویی کرد: او با زیگورد ازدواج می کند و پس از مدتی او را از دست می هد. زیگورد با تمام گنجینهٔ خود وارد قصر گیوکی شد. گیوکی از او استقبال کرد و گریم هیلد به سرعت دریافت که زیگورد می تواند برای خانوادهٔ آن ها سرمایهٔ بزرگی باشد، فقط کافی بود که عشق برونهیلد را از یاد ببرد.
چنین شد که گریم هیلد به زیگورد دلاور معجونی جادویی خورانید تا همه چیز را دربارهٔ معشوقه اش برونهیلد فراموش کند و با دخترش گودرون ازدواج کند. گونار نیز از این فرصت استفاده کرد و برای دادن اجازهٔ ازدواج خواهرش با زیگورد، از او برای به دست آوردن برینهیلد درخواست کمک کرد. زیگورد خود را به جای گونار جا زد و برونهیلد را نجات داد. برونهیلد که بسیار ناامید شده بود که شخصی دیگر به غیر از زیگورد برای رهایی او آمده به ناچار با گونار ازدواج کرد. سپس زیگورد که دیگر حافظه ای از برونهیلد نداشت، شیفتهٔ گودرون شد و با او ازدواج کرد. آن ها مراسم ازدواج باشکوهی برپا کردند، و به منظور بستن عقد اتحاد با یکدیگر گونار، هوگنی و زیگورد سوگند برادری خونی یاد کردند. آن ها صاحب فرزندانی دوقلو شامل دختری زیبا به نام سوانهیلد و پسری به نام زیگموند زیگوردارسون شدند. پس از گذشت مدتی، بعد از ازدواج برونهیلد با برادرش گونار، گودرون و برونهیلد با یکدیگر به مشاجره پرداختند. زیگورد مقداری از قلب اژدهای فافنیر را به گودرون داد تا بخورد، و گودرون پس از خوردن آن، ظالم تر و خردمندتر از قبل شد.
مدتی بعد، برونهیلد و گودرون بر سر اینکه کدام یک بر دیگری تفوق دارد به جدال برخاستند. برونهیلد مدعی بود که شوهرش برتر است، زیرا از میان حلقه آتش عبور کرده تا او را نجات دهد. گودرون که از سخنان برونهیلد دربارهٔ همسرش به خشم آمده بود، حقیقت را دربارهٔ اینکه توسط چه کسی و چگونه آزاد شدنش از میان شعله های آتش را برای برونهیلد آشکار ساخت و برای اثبات حرفش حلقهٔ بزرگ را به او نشان داد. برونهیلد که متوجه شد فریب خورده است، از شدت خشم تصمیم گرفت نقشهٔ قتل زیگورد را ترتیب دهد. وقتی برادر گودرون، گوتورم زیگورد را به قتل رساند، پسرش زیگموند نیز در روز مراسم تدفین زیگفرید و برونهیلد کشته شد. برونهیلد که او را از پسرش محروم کرد و گودرون که دیگر تحمل زندگی با خانواده اش را نداشت، با دخترش سوانهیلد پا به فرار گذاشت. وی مدتی در بیابان پنهان شد، و سپس به حالت تبعید در دانمارک زندگی کرد و برای مدتی با شاه آلف، ناپدری زیگورد زیست.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفهنگامی که زیگورد به دربار گیوکی در جنوب راین آمد، گودرون عاشقش شد، اما در حقیقت زیگورد عاشق برونهیلد بود که در اولین دیدار با یکدیگر نامزد شده بودند. برونهیلد دوست گودرون بود و این دو دربارهٔ آینده با یکدیگر به گفتگو می نشتند. برونهیلد رؤیاهای گودرون را تعبیر و سرنوشت غمناک او را پیشگویی کرد: او با زیگورد ازدواج می کند و پس از مدتی او را از دست می هد. زیگورد با تمام گنجینهٔ خود وارد قصر گیوکی شد. گیوکی از او استقبال کرد و گریم هیلد به سرعت دریافت که زیگورد می تواند برای خانوادهٔ آن ها سرمایهٔ بزرگی باشد، فقط کافی بود که عشق برونهیلد را از یاد ببرد.
چنین شد که گریم هیلد به زیگورد دلاور معجونی جادویی خورانید تا همه چیز را دربارهٔ معشوقه اش برونهیلد فراموش کند و با دخترش گودرون ازدواج کند. گونار نیز از این فرصت استفاده کرد و برای دادن اجازهٔ ازدواج خواهرش با زیگورد، از او برای به دست آوردن برینهیلد درخواست کمک کرد. زیگورد خود را به جای گونار جا زد و برونهیلد را نجات داد. برونهیلد که بسیار ناامید شده بود که شخصی دیگر به غیر از زیگورد برای رهایی او آمده به ناچار با گونار ازدواج کرد. سپس زیگورد که دیگر حافظه ای از برونهیلد نداشت، شیفتهٔ گودرون شد و با او ازدواج کرد. آن ها مراسم ازدواج باشکوهی برپا کردند، و به منظور بستن عقد اتحاد با یکدیگر گونار، هوگنی و زیگورد سوگند برادری خونی یاد کردند. آن ها صاحب فرزندانی دوقلو شامل دختری زیبا به نام سوانهیلد و پسری به نام زیگموند زیگوردارسون شدند. پس از گذشت مدتی، بعد از ازدواج برونهیلد با برادرش گونار، گودرون و برونهیلد با یکدیگر به مشاجره پرداختند. زیگورد مقداری از قلب اژدهای فافنیر را به گودرون داد تا بخورد، و گودرون پس از خوردن آن، ظالم تر و خردمندتر از قبل شد.
مدتی بعد، برونهیلد و گودرون بر سر اینکه کدام یک بر دیگری تفوق دارد به جدال برخاستند. برونهیلد مدعی بود که شوهرش برتر است، زیرا از میان حلقه آتش عبور کرده تا او را نجات دهد. گودرون که از سخنان برونهیلد دربارهٔ همسرش به خشم آمده بود، حقیقت را دربارهٔ اینکه توسط چه کسی و چگونه آزاد شدنش از میان شعله های آتش را برای برونهیلد آشکار ساخت و برای اثبات حرفش حلقهٔ بزرگ را به او نشان داد. برونهیلد که متوجه شد فریب خورده است، از شدت خشم تصمیم گرفت نقشهٔ قتل زیگورد را ترتیب دهد. وقتی برادر گودرون، گوتورم زیگورد را به قتل رساند، پسرش زیگموند نیز در روز مراسم تدفین زیگفرید و برونهیلد کشته شد. برونهیلد که او را از پسرش محروم کرد و گودرون که دیگر تحمل زندگی با خانواده اش را نداشت، با دخترش سوانهیلد پا به فرار گذاشت. وی مدتی در بیابان پنهان شد، و سپس به حالت تبعید در دانمارک زندگی کرد و برای مدتی با شاه آلف، ناپدری زیگورد زیست.
wiki: گودرون