گودرز اشکانی دوم (حک: ۳۸ـ۵۱م)
شاهنشاه ایران، به روایتی پسر اردوان سوم اشکانی. پس از مرگ اردوان سوم، گودرز، برادر خود، اردوان، و همسر و پسران او را کشت و دم از جانشینی پدر زد. وردان، برادر دیگر او، با دریافت خبر مرگ پدر، خود را به دربار رساند و گودرز را غافلگیر کرد. گودرز راه شرق را درپیش گرفت و دیری نگذشت که با سپاهی از هیرکانی و اقوام بیگانۀ پیرامون رو به سوی پایتخت ایران نهاد. وردان که در حال محاصرۀ سلوکیۀ بود، به محض دریافت خبر لشکرکشی برادر، محاصره را رها کرد و به سوی شرق تاخت . ظاهراً، در این هنگام، گودرز از توطئه ای در سپاه اشکانی آگاهی یافت و به ناچار وردان را در جریان امر قرار داد. سپس ، دو برادر صلاح را در آشتی دیدند. درنتیجه، سلطنت وردان را گودرز به رسمیت شناخت. وردان هنوز بیش از ۶ـ۷ سال فرمان نرانده بود که به توطئۀ بزرگان پارتی کشته شد. سرانجام، گودرز (اشک بیستم ) به فرمانروایی رسید. سفیرانی به رم فرستاده شدند تا از سنای رم بخواهند که با بازگشت مهرداد به ایران و نشستن بر تخت شاهی به جای گودرز موافقت کند. امپراتور روم با درخواست نمایندگان موافقت کرد (۴۹م ) و سرداری به نام کاسیوس لونگینِس مأمور انتقال قدرت به مهرداد شد. اما مهرداد اسیر شد. گودرز، به ملاحظۀ رومیان، تنها به بیگانه خواندن مهرداد و به بریدن گوش های او بسنده کرد. گودرز اندکی پس از پیروزی در حدود ۵۰ یا ۵۱م درگذشت. پیکرۀ کوچکی که در سرپل ذهاب بر صخره ها کنده شده احتمالاً مربوط به اوست.
شاهنشاه ایران، به روایتی پسر اردوان سوم اشکانی. پس از مرگ اردوان سوم، گودرز، برادر خود، اردوان، و همسر و پسران او را کشت و دم از جانشینی پدر زد. وردان، برادر دیگر او، با دریافت خبر مرگ پدر، خود را به دربار رساند و گودرز را غافلگیر کرد. گودرز راه شرق را درپیش گرفت و دیری نگذشت که با سپاهی از هیرکانی و اقوام بیگانۀ پیرامون رو به سوی پایتخت ایران نهاد. وردان که در حال محاصرۀ سلوکیۀ بود، به محض دریافت خبر لشکرکشی برادر، محاصره را رها کرد و به سوی شرق تاخت . ظاهراً، در این هنگام، گودرز از توطئه ای در سپاه اشکانی آگاهی یافت و به ناچار وردان را در جریان امر قرار داد. سپس ، دو برادر صلاح را در آشتی دیدند. درنتیجه، سلطنت وردان را گودرز به رسمیت شناخت. وردان هنوز بیش از ۶ـ۷ سال فرمان نرانده بود که به توطئۀ بزرگان پارتی کشته شد. سرانجام، گودرز (اشک بیستم ) به فرمانروایی رسید. سفیرانی به رم فرستاده شدند تا از سنای رم بخواهند که با بازگشت مهرداد به ایران و نشستن بر تخت شاهی به جای گودرز موافقت کند. امپراتور روم با درخواست نمایندگان موافقت کرد (۴۹م ) و سرداری به نام کاسیوس لونگینِس مأمور انتقال قدرت به مهرداد شد. اما مهرداد اسیر شد. گودرز، به ملاحظۀ رومیان، تنها به بیگانه خواندن مهرداد و به بریدن گوش های او بسنده کرد. گودرز اندکی پس از پیروزی در حدود ۵۰ یا ۵۱م درگذشت. پیکرۀ کوچکی که در سرپل ذهاب بر صخره ها کنده شده احتمالاً مربوط به اوست.
wikijoo: گودرز_اشکانی_دوم