گوج

لغت نامه دهخدا

گوج. [ گ َ وَ ] ( اِ ) صمغ درخت را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ). انگم. ژد. || و به ضم اول و سکون ثانی و جیم به زبان ترکی به معنی زور و قوت باشد. ( برهان ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) زور قوت .

فرهنگ معین

[ تر. ] (اِ. ) زور، قدرت .
(گَ وَ ) (اِ. ) صمغ درخت .

پیشنهاد کاربران

گوج به معنی کودن و عقب مانده کلمه ایی است که ریشه کردی دارد!
نیرو و توان و قدرت به ترکی میشه گوچ
نیرو و توان و قدرت به ترکی
کوج یعنی به شدت نفهم ازهمه خنگ تر کلا گوج یعنی آدمی که مثل حیوون ها رفتار میکنه و چرت و پرت میگه به معنای اصلی گوج ایت
گوج ب زبان سیستانی 💙💜💜💜معادل پارسی زنبور
به زبان کُردی آدمی که خنگ یا احمق و نفهم باشه میگن طرف گوج
گوج در ترکی یعنی نیرو و توان یا زور
گوج / گیج / گمج ( در گویش مازندرانی )
همه از یک ریشه اند.
گوج : یعنی خرفت ، دیرفهم ، کم هوش ، خنگ، کج فهم
در گویش کوردی ، لکی ، لری
گوج ، گج goj , در گویش شهر بابکی به معنی درز است ، کج در یعنی درز در ب
گوج یعنی چه!
نفهم. خنگ. کسی که چیزی را نمی فهمد
گه وج به معنی کسی که زیاد حرف می زنه و اکثرا چرت وچرت باشه به همین خاطر فرد گوج معمولا آدم ابله و نادان شناخته میشه ( در زبان کردی )
گوش به زبان کردی به معنی نفهم یا ابله هستش
کسی که خیلی بحث میکند
من خودم کُردم
پعنی اصلی گوج به فارسی یعنی خنگ
گوج ( به ضم اول و سکون دوم و ج )
به معنی نادانِ حرّاف
در زبان کردی به گوج می گوییم خنگ یا نفهم
مابه زبان ترکی به آدم حرّاف میگیم گُوج
به گویش سیستانی به زنبور میگن گوج
لری میشه آدم نادان و کج فهم
یعنی رویا
گه وج ( گوج ) :ابله، ساده، هالو
کُردی با فارسی
ساده لوح ( گوجانه = حرف صد من یه غاز )
در زبان کردی ایران به معنای آدم نفهم و ساده میباشد
ابله ( به زبان کردی گروسی )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس