نام Leibniz از دو واژه ساخته شده یکی Leib با تلفظ لایب به زبان آلمانی به معنای جسم ؛ بدن ؛ تن و یا کالبد و دیگری niz با تلفظ آلمانی نیتس. اما تلفظ اصلی و ریشه ای پسوند niz نیز بوده که یک واژه فارسی است
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
و به معنای " همچنین " می باشد. لذا معنای اصلی این نام عبارت است از " جسم یا تن یا بدن هم همچنین " . منظور والدین او از انتخاب این نام این بوده است که بر خلاف دین مسیحیت که بیشتر روی جنبه روحی وجود انسان تاکید می ورزیده است، جسم یا تن هم باید مورد توجه قرار گیرد و نیاز های آن بطور معقول و منطقی رفع و بر آورده شود. در مورد جمله معروف وی که " این جهان بهترین همه جهان های ممکن است " ، این حقیر موافق نیستم، زیرا این جهان دارای امکانات یا حالت های کلی بیشماری است بین دو سر حد؛ یکی نهایت نقصان و دیگری نهایت کمال ایده آل بهشتی. این حالت های کلی از خمیر مایه محتوای همین عالم از طریق وقوع سلسله قیامت ها یا مه بانگ های متوالی بر اثر نوسانات متواتر یا پی در پی انبساط و انقباض محتوای جهان ( نه محیط آن ) در چهار چوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس مفاد ثابت و تغییر ناپذیر آن، هرکدام به ترتیب و نوبت خاص و ویژه خویش به ظهور می رسند و محو می گردند و هر بار در سطحی برتر و کیفیت و حالتی مرغوب تر و عالی تر از سطح و حالت و کیفیت قبلی و الا آخر تا رسیدن به معاد یعنی همان برترین حالت کمال ایده آل بهشتی هستی که قبل از آغاز نزول محتوای جهان و شروع سلسله حیات های دنیوی در مبداء موجود بوده است. به زبان ساده و روز مره میتوان بیان داشت که حالت بهشتی اولیه هستی بر اثر انقباض محتوای جهان یکباره نزول یافته و به نهایت نقصان رسیده است و پس از آن در مسیر بازگشت قرار گرفته و چنین رجعت و برگشتی پله به پله صورت می گیرد و نه از طریق جدایی روح ؛ روان ؛ جان و یا نفس پس از مرگ. این روند در کلیه جهان های موازی و همسان و بیشمار در پهنه بیکرانی یا بینهایت بطور همزمان و همسان ساری و جاری ست. خداوند متعال در تعیین فرم یا شکل و محتوای جهان ها قبل از آفرینش آنها بی نهایت امکانات مختلف را در اختیار داشته است و باور این حقیر در این زمینه این است که در بین آن همه امکانات، ساده ترین آنها را انتخاب نموده است و آن اینکه کلیه جهان از لحاظ فرم یا شکل و محتوا بطور مطلق همسان و برابر می باشند. نظریه لایب نیز در مورد مُنادها طبق باور من از این لحاظ از اهمیت برخوردار است که او آنها را کوچکترین واحد های هستی و وجود پنداشته است که هرکدام دارای سه جنبه وجودی اند یعنی جسم و روح و روان، که روی هم همین خمیر مایه واحد و یگانه و سه جنبه ای ماده - روح - روان ، مسالح سخت و نرم افزاری ساختاری محتوای جهان یا عالم می باشند.