گواهی ( گوائی ) دادن دل ؛ شهادت دادن دل. احساس کردن و دریافتن کاری پیش از وقوع آن :
همی داد گفتی دل من گوائی
که باشد مرا روزی از تو جدائی
بلی هرچه خواهد رسیدن به مردم
بر آن دل دهدپیشتر زآن گوائی.
فرخی.
رجوع به گوائی دادن شود.
همی داد گفتی دل من گوائی
که باشد مرا روزی از تو جدائی
بلی هرچه خواهد رسیدن به مردم
بر آن دل دهدپیشتر زآن گوائی.
فرخی.
رجوع به گوائی دادن شود.