پادشاه گوانگ هیگون چوسان یا شاهزاده گوانگ هه ( انگلیسی: Gwanghaegun of Joseon ) ( زاده ۳ ژوئن ۱۵۷۵ - درگذشته ۷ اوت ۱۶۴۱ ) پانزدهمین پادشاه سلسله چوسان بود. نام واقعی او یی هان بود. او بر اثر کودتا از مقامش عزل شد. مورخان نام معبدی مانند تائجو یا سئونجو به او نداده اند. او دومین پسر پادشاه سئونجو بود.
گوانگ هیگون دومین پسر امپراتور سئونجو بود و مادر وی بانو کیم ( یک صیغه سلطنتی ) بود در حالی که ملکه «یو این» صاحب فرزند نمی شد. پادشاه سئونجو بایستی شاهزاده گوانگ هیگون و برادر بزرگ تر وی ( ایم هائه گون ) که فرزند دیگر بانو کیم بود را به میدان نبرد می فرستاد تا توانایی رهبری آنها را بسنجد. زمانی که برادر بزرگ تر ( شاهزاده گوانگ هیگون ) توانایی رهبری بسیار بالایی را نشان داد، پادشاه سئونجو وی را به عنوان ولیعهد منصوب کرد. وقتی که ژاپن به منظور حمله به مینگ به کره تجاوز کرد، پادشاه به سمت شمال و مرز مینگ فرار کرد و ولیعهد گوانگ هیگون در پایتخت ماند و دولت مرکزی را در غیاب پادشاه سرپرستی و نبردهای دفاعی را هدایت نمود. در طول جنگ هفت ساله و بعد از آن وی در حقیقت به عنوان فرمانروای چوسان در نبردها اثرگذار بود و نسبت به بازسازی کشور بعد از جنگ ویرانگر هفت ساله به جای پادشاه سئونجو پیر و ضعیف اهمیت می داد. اگر چه در این دوران به اعتبار او افزوده شد اما موقعیت او ناپایدار بود. او یک برادر بزرگتر اما بی کفایت به نام شاهزاده ایم هائه و یک برادر کوچکتر به نام یانگ چانگ داشت که توسط اقلیت حزب شمالی پشتیبانی می شد. مرگ ناگهانی شاه سئونجو برای گوانگ هیگون مؤثر واقع شد زیرا باعث شد که شانس یانگ چانگ، برای رسیدن به تاج و تخت غیرممکن شود.
در سراسر دوره چوسان، کره از بعضی جهات تحت نفوذ چین بود و دربار چین با انتصاب گوانگ هیگون به عنوان ولیعهد مخالف بود زیرا برادر بزرگ تر وی هنوز زنده بوده و از لحاظ قانونی برادر بزرگ تر واجد شرایط تر به حساب می آمد. سئونجو از دربار چین خواست تا استثنایی قائل شوند و انتخاب گوانگ هیگون را به دلیل توانایی های ممتاز وی بپذیرند اما چین قبول نکرد. راه حل زمانی خود را نشان داد که ملکه یو این در سال ۱۶۰۰ از دنیا رفت و سئونجو بانو اینموک را ملکه کرد. اینموک در سال ۱۶۰۶ شاهزاده بزرگ یانگ چانگ را بدنیا آورد که اگرچه از برادران خود جوان تر به حساب می آمد اما چون مادرش ملکه بود، برای ولیعهدی مناسب به نظر می رسید. اما زمانی که سئونجو فهمید زمان زیادی برای زنده ماندن ندارد، مجبور شد تا تصمیم بگیرد. در حالی که شاهزاده یانگ چانگ تنها دو ساله بود و مدت زمانی طول می کشید تا بتواند شخصاً حکومت کند، پادشاه سئونجو برای جلوگیری از کنترل کشور توسط نائب السلطنه تصمیم اصلی خود مبنی بر ولیعهدی گوانگ هیگون را تکرار کرد. این انتخاب باعث گسستگی در حزب شمالی که بیشترین تأثیر را در دربار داشت شد. در میان آنها تعداد زیادی به تصمیم پادشاه وفادار بودند و تعداد کمی از یانگ چانگ حمایت می کردند. قبل از فوت، پادشاه سئونجو از مشاورانش خواست تا سندی سلطنتی بسازند تا در آن اسم گوانگ هیگون به عنوان وارث سلطنتی آمده باشد اما «لیو یونگ گیون» از اقلیت های حزب شمالی مدرک را پنهان کرد و در صدد انتخاب شاهزاده ایم هائه به عنوان پادشاه برآمد. اما مدرک توسط «جونگ این هونگ» رئیس اکثریت حزب شمالی پیدا شد. لیو سریعاً اعدام شد و ایم هائه گون دستگیر و سال بعد از دنیا رفت. بعد از این اتفاق گوانگ هیگون سعی کرد تا مقاماتی با گرایش های سیاسی مختلف و افراد محلی صاحب تجربه را به دربار بیاورد اما از این برنامه توسط اکثریت حزب شمالی و افرادی مانند ” یی ایچوم” و”جونگ این هونگ” جلوگیری شد. سپس اکثریت حزب شمالی شروع به عضوگیری از احزاب دیگر مخصوصاً اقلیت حزب شمالی کرد. سرانجام در سال ۱۶۱۳ اکثریت حزب شمالی توجه خود را به شاهزاده یانگ چانگ معطوف کرد. پدر بزرگ وی ( کیم جه نام ) به جرم خیانت گناه کار شناخته و اعدام گشت. یانگ چانگ نیز تبعید شده و در آنجا به قتل رسید. در سال ۱۶۱۸ اکثریت حزب شمالی در تلاش برای برکناری ملکه اینموک ( مادر شاهزاده یانگ چانگ ) از مقامش بودند و وی را زندانی کردند. گوانگ هیگون قدرتی برای جلوگیری از این اتفاق نداشت، اگر چه وی رئیس رسمی دولت بود. وی خواهری به نام شاهزاده خانم جونگ میونگ ( دختر ملکه اینموک ) داشت که مورخان می گویند امپراطور گوانگ هی به شاهزاده خانم احترام زیادی قائل بوده و او را خیلی دوست داشته .
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفگوانگ هیگون دومین پسر امپراتور سئونجو بود و مادر وی بانو کیم ( یک صیغه سلطنتی ) بود در حالی که ملکه «یو این» صاحب فرزند نمی شد. پادشاه سئونجو بایستی شاهزاده گوانگ هیگون و برادر بزرگ تر وی ( ایم هائه گون ) که فرزند دیگر بانو کیم بود را به میدان نبرد می فرستاد تا توانایی رهبری آنها را بسنجد. زمانی که برادر بزرگ تر ( شاهزاده گوانگ هیگون ) توانایی رهبری بسیار بالایی را نشان داد، پادشاه سئونجو وی را به عنوان ولیعهد منصوب کرد. وقتی که ژاپن به منظور حمله به مینگ به کره تجاوز کرد، پادشاه به سمت شمال و مرز مینگ فرار کرد و ولیعهد گوانگ هیگون در پایتخت ماند و دولت مرکزی را در غیاب پادشاه سرپرستی و نبردهای دفاعی را هدایت نمود. در طول جنگ هفت ساله و بعد از آن وی در حقیقت به عنوان فرمانروای چوسان در نبردها اثرگذار بود و نسبت به بازسازی کشور بعد از جنگ ویرانگر هفت ساله به جای پادشاه سئونجو پیر و ضعیف اهمیت می داد. اگر چه در این دوران به اعتبار او افزوده شد اما موقعیت او ناپایدار بود. او یک برادر بزرگتر اما بی کفایت به نام شاهزاده ایم هائه و یک برادر کوچکتر به نام یانگ چانگ داشت که توسط اقلیت حزب شمالی پشتیبانی می شد. مرگ ناگهانی شاه سئونجو برای گوانگ هیگون مؤثر واقع شد زیرا باعث شد که شانس یانگ چانگ، برای رسیدن به تاج و تخت غیرممکن شود.
در سراسر دوره چوسان، کره از بعضی جهات تحت نفوذ چین بود و دربار چین با انتصاب گوانگ هیگون به عنوان ولیعهد مخالف بود زیرا برادر بزرگ تر وی هنوز زنده بوده و از لحاظ قانونی برادر بزرگ تر واجد شرایط تر به حساب می آمد. سئونجو از دربار چین خواست تا استثنایی قائل شوند و انتخاب گوانگ هیگون را به دلیل توانایی های ممتاز وی بپذیرند اما چین قبول نکرد. راه حل زمانی خود را نشان داد که ملکه یو این در سال ۱۶۰۰ از دنیا رفت و سئونجو بانو اینموک را ملکه کرد. اینموک در سال ۱۶۰۶ شاهزاده بزرگ یانگ چانگ را بدنیا آورد که اگرچه از برادران خود جوان تر به حساب می آمد اما چون مادرش ملکه بود، برای ولیعهدی مناسب به نظر می رسید. اما زمانی که سئونجو فهمید زمان زیادی برای زنده ماندن ندارد، مجبور شد تا تصمیم بگیرد. در حالی که شاهزاده یانگ چانگ تنها دو ساله بود و مدت زمانی طول می کشید تا بتواند شخصاً حکومت کند، پادشاه سئونجو برای جلوگیری از کنترل کشور توسط نائب السلطنه تصمیم اصلی خود مبنی بر ولیعهدی گوانگ هیگون را تکرار کرد. این انتخاب باعث گسستگی در حزب شمالی که بیشترین تأثیر را در دربار داشت شد. در میان آنها تعداد زیادی به تصمیم پادشاه وفادار بودند و تعداد کمی از یانگ چانگ حمایت می کردند. قبل از فوت، پادشاه سئونجو از مشاورانش خواست تا سندی سلطنتی بسازند تا در آن اسم گوانگ هیگون به عنوان وارث سلطنتی آمده باشد اما «لیو یونگ گیون» از اقلیت های حزب شمالی مدرک را پنهان کرد و در صدد انتخاب شاهزاده ایم هائه به عنوان پادشاه برآمد. اما مدرک توسط «جونگ این هونگ» رئیس اکثریت حزب شمالی پیدا شد. لیو سریعاً اعدام شد و ایم هائه گون دستگیر و سال بعد از دنیا رفت. بعد از این اتفاق گوانگ هیگون سعی کرد تا مقاماتی با گرایش های سیاسی مختلف و افراد محلی صاحب تجربه را به دربار بیاورد اما از این برنامه توسط اکثریت حزب شمالی و افرادی مانند ” یی ایچوم” و”جونگ این هونگ” جلوگیری شد. سپس اکثریت حزب شمالی شروع به عضوگیری از احزاب دیگر مخصوصاً اقلیت حزب شمالی کرد. سرانجام در سال ۱۶۱۳ اکثریت حزب شمالی توجه خود را به شاهزاده یانگ چانگ معطوف کرد. پدر بزرگ وی ( کیم جه نام ) به جرم خیانت گناه کار شناخته و اعدام گشت. یانگ چانگ نیز تبعید شده و در آنجا به قتل رسید. در سال ۱۶۱۸ اکثریت حزب شمالی در تلاش برای برکناری ملکه اینموک ( مادر شاهزاده یانگ چانگ ) از مقامش بودند و وی را زندانی کردند. گوانگ هیگون قدرتی برای جلوگیری از این اتفاق نداشت، اگر چه وی رئیس رسمی دولت بود. وی خواهری به نام شاهزاده خانم جونگ میونگ ( دختر ملکه اینموک ) داشت که مورخان می گویند امپراطور گوانگ هی به شاهزاده خانم احترام زیادی قائل بوده و او را خیلی دوست داشته .
wiki: گوانگ هیگون