میان سخنها میانجی بوید
مخواهید چیزی گوانجی بوید.
فردوسی.
چو شاپور مهتر گوانجی بودکه اندر سخنها میانجی بود.
( شاهنامه چ بروخیم ج 9 ص 2764 ).
به درگاه شاهت میانجی منم که در شهر ایران گوانجی منم.
فردوسی.
|| سپه سالار. ( برهان ) ( رشیدی ) ( جهانگیری ). رجوع به گونجی شود.