گوالش. [ گ ُ ل ِ ] ( اِمص ) عمل گوالیدن. نما. نمو. ریع. فزونی. برکت. ( یادداشت مؤلف ) : نه گاه بسودن مر او را نمایش نه گاه گوالش مر او را گرانی.فرخی.و رجوع به گوالیدن شود.