گوازه

لغت نامه دهخدا

گوازه. [ گ َ زَ / زِ ] ( اِ ) به معنی گواز است ( جهانگیری ) ( برهان )، و آن چوبی باشد که ستوران را بدان رانند. ( برهان ). جواز. غباز. غبازه.گواز. و رجوع به گواز و شعوری ج 2 ص 327 شود. || هاون چوبی. ( برهان ) ( آنندراج ). و رجوع به گواز شود. || خانه زنبور. ( مؤید الفضلاء ).

فرهنگ معین

(گُ زَ یا زِ ) (اِ. ) [ معر. ] تخم مرغ نیم پخته .

پیشنهاد کاربران

بپرس