گواران


معنی انگلیسی:
delicacy, delicious

لغت نامه دهخدا

گواران. [ گ ُ ] ( نف ) به معنی گواراست که خوردنی لذیذ زودهضم باشد. ( برهان ). زودهضم. هر چیزمطبوع و لذیذ. ( ناظم الاطباء ). خوشگوار :
می تلخ است جور گلعذاران
که هرچندش خوری باشد گواران.
امیرخسرو ( از جهانگیری ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ).
کسی را باشد این شربت گواران
که داند خوردن اندر روی یاران.
امیرخسرو ( از آنندراج ).
همی ریزی به یاری خون یاران
همین باشد سزای دوستاران
به خون بیدلان خود مکن خوی
که کس را نامد این شربت گواران.
امیرخسرو.
از آن میگون لبت جانا بده یک جرعه ام روزی
تو خونم نوش کردی نوش بادا و گوارانت.
امیر حسن دهلوی ( از آنندراج ).
این کلمه در کلیله و دمنه هم به کار رفته است. رجوع به سبک شناسی بهار ج 2 ص 265 و رجوع به گوارا و گوارانیدن شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنچه گوارا باشد خوردنی مطبوع خوشگوار : می تلخ است جور گلعذاران که هر چندش خوری باشد گواران . ( امیر خسرو )

پیشنهاد کاربران

سخام . [ س ُ ] ( ع اِ ) می نرم و فروشونده . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . شراب که آسان بگلو فرورود. ( مهذب الاسماء ) ( از اقرب الموارد ) . || پر نرم ریزه ٔ مرغ . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . پر نرم زیر
...
[مشاهده متن کامل]
بال مرغ . ( از اقرب الموارد ) . || جامه ٔ نرمینه چون خزو قز و مانند آن . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) . || انگشت . ( منتهی الارب ) . ذغال . ( از اقرب الموارد ) . || سیاهی دیگ . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( دهار ) ( از اقرب الموارد ) . || ( ص ) سیاه : لیل سخام ؛ اسود. ( اقرب الموارد ) . شَعر سخام ؛ موی سیاه . ( منتهی الارب ) ( دهار ) ( آنندراج ) .

بپرس