گواتی

لغت نامه دهخدا

گواتی. [ گ ِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش قشم شهرستان بندرعباس که در 140000 گزی باختر قشم سر راه مالرو قشم به باسعید واقع شده است. هوای آن گرم و سکنه آن 175 تن است. آب آن از چاه و باران تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و صید ماهی و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

دانشنامه آزاد فارسی

نوعی موسیقی و مراسم آیینی در بلوچستان. معنای تحت الفظی گوات، باد یا هواست و گواتی به بیماری گفته می شود که گوات در جسم و روان او حلول کرده و تعادل روحی، و جسمی اش را برهم زده است. بلوچ ها معتقدند که نیروهای مرموز و پلیدی در روح و جسم افراد حلول می کند و موجب امراض روحی و جسمی گوناگون می شود. به اعتقاد آنان، فقط موسیقی قادر است این نیروها را از وجود بیمار بیرون کند. رقص و تحرکات یکنواخت بدن بخش جدایی ناپذیر این مراسم است. تکرار مداوم یک موتیو در موسیقی موجب می شود که خودآگاهی بیمار کاهش یابد، تا حدود خلسه پیش برود و در نهایت فرد را به مرحلۀ ناخودآگاهی هدایت کند. مراسم گواتی را خلیفۀ گواتی یا مادر گواتی (گواتیِ مات) رهبری می کند. مقام های موسیقی گواتی گوناگون اند و کاربرد آن ها با توجه به شدت و ضعف بیماری است. متن آوازها و ذکرهای گواتی در درجۀ اول حاوی مدحِ لعل شهباز قلندر و شیخ عبدالقادر گیلانی است. این مراسم معمولاً از سه تا هفت شب و هرشب یک تا چهار ساعت، بسته به نوع بیماری، ادامه می یابد. در مناطق گوناگون بلوچستان، سازهای گوناگون بلوچی در اجرای موسیقی گواتی به کار می رود.

پیشنهاد کاربران

بپرس