گوا کردن. [ گ ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) شاهد گرفتن. به شهادت خواستن :بدو گفت کین دختر خوب چهربه من ده به من بر گوا کن سپهر.فردوسی.گوا کرد بر خود خدا و رسول که دیگر نگردم به گرد فضول.فردوسی.