گهی

/gahi/

لغت نامه دهخدا

گهی. [ گ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ساحلی بخش اهرم شهرستان بوشهر. واقع در 36 هزارگزی جنوب باختر اهرم در کنار شوسه سابق بوشهر به لنگه. واقع در ساحل دریا و محلی جلگه و هوای آن گرمسیر و مرطوب و سکنه آن 171 تن است. آب آن از چاه تأمین میشود. محصول آن غلات دیمی و شغل اهالی زراعت و صید ماهی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به گه : بچه با کون گهی در اطاق راه میرود .
دهی است از دهستان ساحلی بخش اهرم شهرستان بوشهر واقع در ۳۶ هزار گزی جنوب باختر اهرم در کنار شوسه سابق بوشهر به لنگه در ساحل دریا .

پیشنهاد کاربران

گاهی. هنگامی . وقتی . زمانی.
گاهی اوقات هنگامی وقتی

بپرس