گهرباری کردن. [ گ ُهََ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مخفف گوهرباری کردن. در افشاندن. درافشانی کردن. گوهر ریختن. || کنایه از گریه کردن. ( بهار عجم ) ( آنندراج ). سرشک باریدن. || کنایه از سخن خوب گفتن. ( بهار عجم ) ( آنندراج ). نغز و فصیح سخن گفتن. رسائی و بلاغت داشتن.