گهرسنج. [ گ ُ هََ س َ ] ( نف مرکب ) مخفف گوهرسنج. که گوهر سنجد. که گوهر به ترازو سنجد : به ناسفته دری که در گنج یافت ترازوی خودرا گهرسنج یافت.نظامی ( شرفنامه ص 50 ).من از آن خرده چون گهرسنجی برتراشیدم این چنین گنجی.نظامی.رجوع به گوهرسنج شود.
(صفت ) آنکه گوهر را سنجد جواهرسنج : گفت چندین نورد گوهر و گنج بر نسنجیده هیچ گوهرسنج .که گوهر سنجد . که گوهر بترازو سنجد .