گه گاهی


معنی انگلیسی:
odd, periodic, sporadic

فرهنگ فارسی

زمانی دون زمانی بعضی اوقات : بازار چه گاه گاهی بر سر نهد کلاهی مرغان قاف دانند آیین پادشاهی . ( حافظ )

پیشنهاد کاربران

ever and
هرازگاهی
گهگاهی
occasionally
وقت هایی

بعضی موقع ها
گهگاهی یعنی بعضی از اوقات، بعضی وقت ها
بعضی وقت ها

بپرس