گه مال. [ گ ُه ْ ] ( نف مرکب ) که گه مالد. که به پلیدی آلوده کند. || ( ن مف مرکب ) مالیده به گه. آلوده به پلیدی.، گهمال. [ گ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان جانکی بخش سردگان شهرستان شهرکرد. واقع در 6 هزارگزی شمال باختر لردگان ، متصل به راه عمومی گهمال به لردگان. محلی کوهستانی و هوای آن معتدل و سکنه آن 250 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).
فرهنگ فارسی
(صفت ) ۱ - آنکه گه بچیزی مالد کسی که شیئی را به پلیدی آلوده کند . ۲ - مالیده به گه آلوده به پلیدی . دهی است از دهستان جانکی بخش سردگان شهرستان شهرکرد . واقع در ۶ هزار گزی شمال باختر لردگان . متصل براه عمومی گهمال بلردگان .