گنگل زدن. [ گ َ گ َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) ظرافت کردن. ( انجمن آرا ). مزاح و مسخرگی کردن : یاد باد آن شب که در بیت الحرام خلوتی کردیم با یاران به هم باده میخوردیم و گنگل می زدیم زاول شب تا به وقت صبحدم.نزاری ( از رشیدی و جهانگیری ).