همان تا بدین گنگبار از شگفت
چه بینیم کآن یاد باید گرفت.
اسدی.
شود از ابر تیغپیکر اوتربتش گنگ بار و دریابار.
مسعودسعد.
|| ( اِخ ) مجمعالجزایر هند. دیبجات :وز سهم آب رنگ حسام تو خسروا
آتشکده شود دل رایان گنگ بار.
مسعودسعد.
درخش برق این در سومنات است خروش رعد آن در گنگ بار است.
مسعودسعد.
ز گنگبار در این وقت بازگشته بُوَدگرفته گوهر حق را به تیغ تیز عیار.
مسعودسعد.