گنگ بهشت

لغت نامه دهخدا

گنگ بهشت. [ گ َ ب ِ هَِ ] ( اِخ ) همان گنگ مذکور که به تازی قبةالارض گویند، روز و شب آنجا برابر است و بهشت گنگ نیز مینامند. ( رشیدی ). نام شهری است در حدود مشرق از بلاد ترک منسوب به خوبان و در آن شهر معبدی است مشهور به قندهار. ( از برهان ) :
درآمد به آن شهر مینوسرشت
که ترکانْش خوانند گنگ ِبهشت .
نظامی ( اقبالنامه ص 200 ).
و رجوع به حاشیه برهان قاطع چ معین و فرهنگ نظام و گنگ و گنگ دژ و بهشت گنگ شود. || نام قلعه ای است که ضحاک در شهر بابل ساخته بود و چاه هاروت و ماروت در آنجا است و آن را بهشت گنگ نیز گویند. ( برهان ) ( آنندراج ). گنگ دژ. گنگ. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ).

فرهنگ فارسی

نام قلعه ایست که ضحاک در شهر بابل ساخته بود و آنرا بهشت گنگ نیز گویند ( داستان ) .
همان گنگ مذکور که به تازی قبه الارض گویند روز و شب آنجا برابر است و بهشت گنگ نیز مینامند .

پیشنهاد کاربران

بپرس