گنگ

/gang/

مترادف گنگ: صامت، مبهم، ابکم، اصم، الکن، بکم، بی زبان، لال

متضاد گنگ: گویا

معنی انگلیسی:
the ganges river, ambiguous, dumb, equivocal, inarticulate, inexpressive, mute, noncommittal, obscure, opaque, silent, speechless, vague, bent, earthen water-pipe, absent, blank, fuzzy, gang, foggy, irrational, surd

لغت نامه دهخدا

گنگ. [ گ َ ] ( اِخ ) شهری است خرم به ترکستان ، بهارخانه نیز گویندش از غایت خوشی. ( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ). بهارخانه ای است و شهری است به ترکستان. ( نسخه ای از لغتنامه اسدی ). نام شهری است که در شرق خطا واقع است ، گویند شب و روز همیشه درآنجا یکسان است ، یعنی هر یک دوازده ساعت میباشد و هوای آن در نهایت اعتدال بود چنانکه پیوسته در آنجا بهار باشد، و گنگ دژ همان است. ( برهان ). رجوع به گنگ دژو گنگ بهشت و بهشت گنگ شود. || نام بتکده ای است از بتکده های چین. نام بتخانه ای است در ترکستان و گویند آن بتخانه را کیکاوس ساخته است :
تا چون بهار گنگ شد از روی او جهان
چشمان خسروانی مانند گنگ شد.
خسروانی.
برفتند از آن سوی ببْهشت گنگ
به جایی نبودش فراوان درنگ
تهی کرد و شد با سپه سوی گنگ
بهانه نجست و فریب و درنگ.
فردوسی.
گشاده شد این گنگ افراسیاب
سر بخت او اندرآمد به خواب.
فردوسی.
از کف ترکی دلارامی که از دیدار اوست
حسرت صورتگران چین و نقاشان گنگ.
معزی.
زمین ز باد صبا شد نگارخانه چین
چمن ز فیض هوا شد بهارخانه گنگ.
ازرقی.
تضمین کنم به قافیه تنگ بیتکی
از شعر خویش کآن به خوشی چون بهشت گنگ.
سوزنی.
|| مطلق بتکده ( ؟ ) :
یکی گنگ بودش به سان بهشت
گلش مشک سارا بد و زَرْش خشت.
فردوسی.
|| رودخانه ای باشد بسیار بزرگ در ملک هندوستان و منبع آن کوههای سوالک است و ازملک هندوستان و بنگاله گذشته به عمان میریزد و هندوان بدان اعتقاد بسیار دارند و در آن آب غسل کردن و مردهای خود را سوختن و خاکستر و استخوانهای آنها را در آن آب ریختن فوز عظیم و سبب درجات و مزیل سیئات می دانند. ( برهان ). نام رودی بسیار بزرگ در هندوستان که فیزوم نیز گویند و فرنگیان گانژ خوانند و این رود که منبع آن کوهستان سوالک است از جمنا و اﷲآباد گذشته مشروب میکند بنارس و پاتنا و شاندرناگور و کلکته را... ( ناظم الاطباء ). آب گنگ به هند از کوهها[ ی ] مابین ملک ختای و هند برمی خیزد و اهل هند این آب را چنانکه مسلمانان آب روم را سخت متبرک دارند و گویند منبعش از بهشت است و از آن آب تا دویست فرسنگ به تبرک برند و عظما و کبرا را به وقت وفات بدان غسل دهند و اکفان خود را بدان آب برآرند و معابد خود را بدان شویند. طول این رود سیصد فرسنگ باشد. ( نزهةالقلوب چ گای لسترانج ص 219 ). یکی از رودهای بزرگ آسیاست که در شمال شبه جزیره هندوستان جاری است و از کوه هیمالیا سرچشمه گرفته از بلاد اﷲآباد و بنارس و پتنه گذشته به خلیج بنگاله میریزد. طول این رود تقریباً 3100 کیلومتر ( 443 فرسنگ ) است. شعب معروف آن عبارتند از جمنا و سن از جانب راست و گومتی و گندک و گوگرا از جانب چپ. عرض رود گنگ گاه به 4500 ذرع و عمق آن به هشت ذرع میرسد و در ثانیه 80000 قدم مکعب آب به دریا میریزد. هندیان رود گنگ را مقدس میشمارند و آب آن را در انجام شعائر دینی برهما به کار می برند. ( تمدن قدیم تألیف فوستل دو کولانژ فرانسوی ترجمه نصراﷲ فلسفی ص 501 ). پهنای این رود 1300 اِستاد ( تقریباً یک فرسنگ ) و عمق آن بیش از هر رود دیگرهند است. ( ایران باستان پیرنیا ص 1804 ). به عقیده هندوها رود مذکور اول در آسمان بوده با ریاضت یکی ازراجگان مقدس به زمین آورده شد... ( فرهنگ نظام ) : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

اقامتگاه تابستانی خسرو پرویز که ظاهرا در نواحی دریاچه ارومیه در سر راه مراغه - تبریز در نزدیکی لیلان بوده است گویند در نزدیکی آن چشمه نفتی بوده که آتشکده آذر گشسب بواسطه آن روشن میشده است .
بی زبان، کسی که هیچ نتواندحرف بزند
( اسم ) جزیره : همانگه سپاه اندر آمد بجنگ سپه همچو دریا و دریا چو گنگ ( عنصری )
دهی است از دهستان میمند بخش مرکزی شهرستان فیروز آباد

فرهنگ معین

( ~ . ) (اِ. ) = کنگ : امرد قوی جثه .
( ~ . ) (اِ. ) جزیره .
( ~ . ) (اِ. ) بادی است که گویند به سبب سودا در بدن مردم به هم می رسد و بن موها می خارد و تا موی را نکنند خارش برطرف نمی شود.
(گَ ) (ص . ) خمیده ، کج ، کوژ (مادرزاد و غیره ).
( ~ . ) (اِ. ) لولة سفالی که برای عبور آب در زیر زمین کار می گذاشتند.
(گُ ) [ په . ] (ص . ) لال ، بی زبان .
( ~ . ) (ص . ) نیکو، خوب ، زیبا.

فرهنگ عمید

مرد قوی جثه.
۱. خمیده، کج.
۲. دارای پشت خمیده، قوز.
جزیره: همان گه سپاه اندر آمد به جنگ / سپه همچو دریا و دریا چو گنگ (عنصری: ۳۵۸ ).
۱. کسی که اصلاً نتواند حرف بزند، بی زبان.
۲. [مجاز] مبهم، نامفهوم.
لولۀ سفالی که برای عبور آب در زیر زمین کار میگذاشتند، تنبوشه.

فرهنگستان زبان و ادب

{gong} [موسیقی] سازی از دستۀ الواح

گویش مازنی

/geng/ لوله سفالی برای گذر آب - ارتفاعی درشهرستان سوادکوه & دست و پا گم کرده – عقل از دست داده – سرگردان – خل خنگ

دانشنامه عمومی

گنگ (رود). گنگ ( به انگلیسی: Ganges ) ( تلفظ هندوستانی: ( /ˈɡʌŋɡə/ GUNG - gə ) بزرگ ترین رود شبه قاره هند و دارای ۲۵۰۶ کیلومتر طول است. این رود از ایالت اوتارانچاند در شمال کشور هندوستان و از مرکز کوه های هیمالیا سرچشمه می گیرد و نیز متعلق به کشور بنگلادش است و سپس از طریق یک دلتا به خلیج بنگال می ریزد. در کنارهٔ رود گنگ مزرعه های حاصل خیز و شهرهای بزرگی قرار گرفته اند. [ ۱] این رود برای پیروان آیین هندو تقدس دارد. [ ۲]
↑ دائرةالمعارف کودکان و نوجوانان ↑ مشارکت کنندگان ویکی پدیا. «Ganges». در دانشنامهٔ ویکی پدیای انگلیسی، بازبینی شده در ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۸.
عکس گنگ (رود)عکس گنگ (رود)عکس گنگ (رود)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

گَنْگ (Ganges)
گَنْگ
(یا: گَنْگا) مهم ترین رود شبه قارۀ هند به طول ۲,۵۱۰ کیلومتر. از کوه های هیمالیا سرچشمه می گیرد و در مسیر جنوب شرقی از بنگلادش می گذرد و به خلیج بنگال می ریزد. یامونا در کنار کلکته(جمنا)، با ۱,۳۸۵ کیلومتر طول، مهم ترین ریزابۀ آن است که نزدیک الله آباد به گنگ می پیوندد. رود براهماپوترا در دلتای گنگ در بنگلادش به رود گنگ می پیوندد. مهم ترین و غربی ترین شاخابۀ تجاری گنگ، که به خلیج بنگال منتهی می شود، رود هوگلی است. رود گنگ مقدس ترین رود نزد هندوهاست که به نام الهه گنگ نامیده شده است. هزاران زایر به بنارس (وارانسی) و الله آباد می آیند تا خود را در آب های گنگ شست وشو دهند. در این جا هندوها اجساد و مردگان خود را می سوزانند و خاکستر آن را به رود گنگ می ریزند. رود گنگ تا پیش از رسیدن به جلگه های هردوار در جهت جنوب غربی و سپس جنوب شرقی تا دلتای خود جریان می یابد و از این جا در جهت جنوب روان می شود و به خلیج بنگال می ریزد. این رود در نیمۀ دوم مسیر خود که از میان دشت ها می گذرد، ریزابه های مهمی را دریافت می کند که غالباً از دامنه های جنوبی هیمالیا سرچشمه می گیرند، این ریزابه ها عبارت اند از رامگنگا، گومتی، گاکرا (گوگرا) در ایالت اوتار پرادش؛ گَندَک، بوری گندک، گوگری، و کوسی، در ایالت بیهار. رودهای سون و یامونا ریزابه های مهم جنوبی رود گنگ به شمار می روند. رود گنگ سابقاً از خلیج بنگال تا الله آباد قابل کشتی رانی بود، اما کاهش جریان های آن بر کشتی رانی در رود تأثیر منفی داشته است.

جدول کلمات

ابکم

مترادف ها

dumb (صفت)
بی معنی، بی صدا، کند ذهن، گنگ، لال، بی کله، زبان بسته

mute (صفت)
ساکت، بی صدا، صامت، گنگ، لال، خمش، خموش، بی زبان، غیر حاکی

unvocal (صفت)
غیر مصطلح، گنگ، ناگویا، بدون موسیقی، بدون نوسان صدا

whist (صفت)
ارام، بی صدا، گنگ، خاموش

speechless (صفت)
صامت، گنگ، لال

surd (صفت)
بی صدا، صامت، گنگ، اصم

inexpressive (صفت)
گنگ، نارسا، غیر گویا، نرساننده مقصود

incommensurable (صفت)
گنگ، سنجش ناپذیر

tongueless (صفت)
گنگ، بی زبان

voiceless (صفت)
بی صدا، گنگ، بیواک، بدون رای و عقیده

فارسی به عربی

اخرس , بلا لسان , صامت

پیشنهاد کاربران

گنگ با ضمه ( او ) با گنگ با کسره ( اَ ) فرق داره
گنگ با ضمه یعنی مبهم
اما با کسره معنا های مختلفی هست اما عامیانش همون خفن خودمونه
برابر پارسی "نا معلوم، مبهم" می باشد.
بدرود!
گُنگ، ناتوان به منظور، فارغ از دَرکْ به طریق. . ناشناختن، نامقصود، آدمی که نه میبیند و نه میشنود، کر و کور. .
✅گَ ن گ✅ با فتحه اول کلمه گ_در فرهنگ لاتین به اعمال شرورانه اشاره دارد. و اتصال gang ster. منصوب به فردیت و شخصیت میشود.
اصل کلمه فارسی و بمعنای جنگ بوده واست ✅
اتصال پسوند هم فارسی و به معنای گستر است.
...
[مشاهده متن کامل]

گنگستر=جنگ گستر=====فردی که شرارت و درگیری فیزیکی را گسترش میدهد.
✅که در فرهنگ عامیانه آمریکایی موسوم به قلدر و خلافکار و تبهکار است.
✅gun بمعنای اسلحه . که استعاره ای از ابزار gangster میباشد. و در تاریخچه اسلحه هیچ جا در زمان اولین استفاده ها نامی متشکل یا منفرد به سلاح آتشزا بنام گان داده نشده.

surd
اگر بر روی حرف گ ضمه قرار بگیرد به معنای : ناشناخته ، عجیب ، گیجی، نامشخص، غیر قابل درک ، ابهام آمیز، اسرارآمیز، نامشخص، غیرواضح، ناواضح، پوشیده، پیچیده، تاریک، تیره، رمزآمیز، مبهم، مرموز، نامعلوم، نامفهوم
...
[مشاهده متن کامل]

اگر روی حرف گ کسره قرار بگیرد برگرفته شده از واژه gang و gangster و به معنای گروه و تیم خلاف کار است البته توجه شود که یک گنگ با باند خلافکاری تفاوت دارد یک باند سازمان دهی شده است و شخصی رئیس باند است اما گنگ های خلاف کاری معمولا بصورت غیر سازمان دهی شده و متشکل از کسانی هست که با هم دوست و آشنا هستن که در زبان فارسی به عنوان ارازل و اوباش شناخته میشن
ولی در زبان عامیانه و فرهنگ هیپهاپ معنای برتری ، خفن بودن ، و قدرت داشتن رو میده

ابکی
اصلانم از علایق دهه هشتادیا گنگ بازی نیس
تو اهل کجایی
من ایرانی نجیب زاده ام. . . .
در جواب مبینا
گنگ یعنی مبهم، مجهول، نا مشخص
گنگ بازی یکی از علایق دهه هشتادیا هس 😁👌🏻
با افتخار🤭🤪
Gang گروه یا باند پر شر و شور
صامت ، بی صدا ، مبهم ، نامفهوم
گویا و گنگ بودن در مورد اعداد:
اعدادی که بتوان آنرا بصورت کسری نوشت که صورت و مخرج آن اعداد درست ( صحیح ) باشند را گویا می نامند مثلا عدد اعشاری 2. 5 گویا است چون به صورت کسر 5/2 ( پنج دوم ) هم نوشته می شود که هم 5و هم 2 از اعداد صحیح هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

بعضی اعداد گویا هستند که شکل اعشاری آنها بی نهایت رقم دارد. مثلا کسر 1/3 ( یک سوم ) را می توان بصورت اعشاری . . . 1. 333 نوشت که رقم 3 بعد از ممیز بی نهایت تکرار می شود. ( نقطه چین به معنای این است که تعداد ارقام تمامی ندارد ) در اینجا ما علم داریم که عدد اعشاری فوق مساوی یک سوم است چون می دانیم که بعد ممیز همه ارقام 3 هستند. اگرچه بی نهایت تکرار می شوند. اما خارج از علم ما نیستند.
اما اعدادی هم هستند که نمی شود انها را بصورت کسری نوشت که صورت و مخرج هردو، عدد صحیح باشند که به آن، اعداد گنگ یا اصم می گویند. مثلا عدد رادیکال 2 را می توان بصورت . . . 1. 414213 نوشت اما در اینجا ارقام بعد از ممیز هیچ نظمی ندارند. در نتیجه اگر ارقام را تا هزاران رقم بعد از ممیز هم حساب کنیم باز هم ارقام تمامی ندارند و هیچ نظمی هم بر تکرار انها حاکم نیست. در نتیجه ما به همه ارقام آن هیچ علمی نداریم چون علم ما محدود به زمان است و در نتیجه نمی توان این عدد را بصورت کسری نوشت این عدد برای ما گنگ است و به همین دلیل این گونه اعداد را گنگ نامیدند.

۱. گُنگ : مبهم - نامعلوم ( Gong )
۲. Gang
گَنگ تو انگلیسی میشه گروه ( یا گروه گنگستری ) یا به عنوان پسوند و پیشوند میشه گروهی
ولی تو فارسی خیلی خفن معنا میشه. مثلا من خیلی گنگم/من لباسای گنگو دوست دارم
این واژه ی خفن رو توی انگلیسی برای این واژه بکار نمیبریم حداقل من ندیدم
گنگ ( گونگ ) در اصل از ترکیب دو واژه ( گو ؛ نگو ) با حذف ( و ) درست شده ورویهم به معنی انکه چیزی میگویی نامفهوم ؛ مانند انکه نمی گویی
گنگ:
دکتر کزازی در مورد واژه ی "گنگ " می نویسد : ( ( گنگ در اوستا گنگه kangha ، نام کوهی ( یا دژ ) است بلند و " اَشْوَنْد " در توران که توس ، در یکی از گردنه ( یا درواژه ) های آن به نام خْشَثْرُ سوکا ، آیین برخی را بر پای می دارد و از آناهیتا در می خواهد که آن " آیفت " و توان را بدو ارزانی بدارد که بتواند پوران تیز پوی ویسه را شکست بدهد . ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( که بر پهلوانی زبان راندند
همی "کنگْ دژهوخْت" ش خواندند‏ ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 310. )

دسته ، گروه ، اراذل
گَنگ به معنی شاخ بازی
گُنگ به معنی مبهم بی زبان کند ذهن
شاخ شدن
شاخ و شاخ بازی
یعنی شاخ شدن شاخ بازی البته تو دیسلاو . رپ . هیپ هاپ

شاخ شدن یا شاخ
به نظرم گنگ یعنی شاڂ بازے:/
گَنگ تو رپ ب معنی شاخ شدن و کلمه گُنگ ب معنی مبهم گیج ـــــــع

شاخ بازی در اوردن
شاخ . شاخ شدن
توی هیپ هاپ به معنای شاخ بازی دراوردن و اینا میاد
_شاخ شُدَن_
یعنی نمی دونی پیکار کنی
مبهم
حالتی شبیه به حالت ترس
دسته ای تبه کار
معنی گَنگ یاگَنگستردررپ به معنی شاخ شدن
. گنده بازی . ازاین هاست اگه شک داریددر
اینترنت سرچ کنید. a_d
مبهم
در زبان لری بختیاری به معنی لال. بی صدا. کر
کلمه گنگ او*گنگ آب* به محل خروج آب
می گویند*آب بی صدا*
گنگ آب ::راه آب خانه
اخرس
نا مشخص
نا معلوم
گَنگ
ناشناخته
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٦)

بپرس