گنه کار کردن. [ گ ُ ن َه ْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) گناهکار شمردن. گناه بر کسی بستن. گناهکار دانستن : گفتی نظر خطاست تو دل می بری رواست خود کرده جرم و خلق گنهکار میکنی.
سعدی ( بدایع ).
فرهنگ فارسی
( مصدر ) گناهکار کردن : گفتی نظر خطاست تو دل می بری رواست خود کرده جرم و خلق گنهکار میکنی . ( سعدی )