گنس
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
گویش مازنی
دانشنامه آزاد فارسی
گِنْس (gens)
در روم باستان، طایفه یا خاندانی شامل چند خانواده با نام مشابه و نیاکانی مشترک. این خانواده ها از امتیازها و تعهدات قانونی و مراسم مذهبی مشترک برخوردار بودند. بیشتر اهالی روم دارای سه نام بودند و نام میانی آنان مشخص می کرد فرد به کدام گِنس تعلق دارد، نام اول یا نام آخر.
در روم باستان، طایفه یا خاندانی شامل چند خانواده با نام مشابه و نیاکانی مشترک. این خانواده ها از امتیازها و تعهدات قانونی و مراسم مذهبی مشترک برخوردار بودند. بیشتر اهالی روم دارای سه نام بودند و نام میانی آنان مشخص می کرد فرد به کدام گِنس تعلق دارد، نام اول یا نام آخر.
wikijoo: گنس
پیشنهاد کاربران
برای مثال شما با رفیقت میری کله پاچه میخوری بعد رفیقت میگه گنس شدم، این گنس یعنی اینکه کلت سنگین شده و خوابت میاد.
تو مشهد این معنی رو میده
تو مشهد این معنی رو میده
اصطلاحی در نواحی شرقی مازندران و غرب گلستان، به معنی حالت خماری و خواب آلودگی پس از خوردن وعده غذایی سنگین.
مثلا: شوم مِرِه گنس هکارده. . . یعنی شام سنگینم کرده.
مثلا: شوم مِرِه گنس هکارده. . . یعنی شام سنگینم کرده.
گنس به فتح گاف در گویش مردم روستاهای شمال وشرق گرگان بویژه محمداباد که فارسی با گویش استرابادی است به معنی بو ی خوش، رایحه خوشایند و عطر آگین بوده وکلمه متضاد گند است. مانند گنس برنج: به معنی بوی عطر برنج محلی