گندور

لغت نامه دهخدا

گندور. [ گ َ ] ( اِ ) سفره چرمین و پیش انداز یعنی پارچه ای که در سر سفره و میز به روی زانوها گسترند تا چیزی از خوردنی به روی دامن و بر زمین نریزد. ( ناظم الاطباء: کندوره ). کندوره. رجوع به همین کلمه و رجوع به گندوره و گندوری و گندوله شود. || میز بزرگ و خوان کلان. ( ناظم الاطباء: کندوره ).

پیشنهاد کاربران

در گویش قدیم شمال خراسان یک جور سنگ توپی شکل بوده که برای پودر کردن فلفل و گندم و . . . استفاده می شد.
هرچند در مناطق دیگر ایران و جهان نوع دیگری هم هست که چیزی شبیه ورزنه سنگی هست که روی سنگ پایینی جابجامیکنن
...
[مشاهده متن کامل]

یا سنگی محدب و هلالی که دقیقا همین کار رو انجام میده
همچنین رجوع کنید به
هاون سنگی
آسیاب دستی
خراس

گندورگندور

بپرس