گندوان

لغت نامه دهخدا

گندوان. [ گ َ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان رازلیق بخش مرکزی شهرستان سراب که در 4500گزی شمال سراب و 4500 گزی شوسه سراب به تبریز واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه آن 374 تن است. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

دهی جزئ دهستان رازلیق بخش مرکزی شهرستان سراب

پیشنهاد کاربران

گندوان=گون دوغان، زاینده خورشید یا محل طلوع خورشید،
البتہ با توجہ به بودن پایتخت جمشید دربین رازلیق وگندوان میشود مکان نگهداری جسم جمشید
جندو ان
ان پسوند مکان
محل جمع شدن جن ها

بپرس