گندوان
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
گندوان=گون دوغان، زاینده خورشید یا محل طلوع خورشید،
البتہ با توجہ به بودن پایتخت جمشید دربین رازلیق وگندوان میشود مکان نگهداری جسم جمشید
جندو ان
ان پسوند مکان
محل جمع شدن جن ها
ان پسوند مکان
محل جمع شدن جن ها