گنده گوزی
/gondeguzi/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
در تداول عوام دعویهای باطل کردن .
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
گنده گوزی یعنی ، گنده گویی، لاف زنی، چاخان گویی، حرف بیهوده زدن، بیشتر از چیزی که هستیم گفتن. باد بلند، باد دادن، گوزیدن*.
دارای سولاخ درشت بودن تا بتوان گنده تر از بقیه بگوزد و قیافه بگیرد
شاه اندازی . [ اَ ] ( حامص مرکب ) دعویهای بزرگ و بی اساس . لافهای گزاف . ( از یادداشت مؤلف ) .
چخوان
گنده گوزی در گویش کرمانشاهی معنای بسیار ژرف و عمیقی دارد و در هر جمله کاربرد منحصر به فردی دارد ازجمله در مبحث لاتی به معنای عربده کشی بدون دعوا و کتک زدن افراد ناتوان و بزرگ جلوه دادن آن موضوع است. و همچنین سوسماز کردن بی مورد.
گُندَه گوزی در گویش یزدی . . کنایه از فردی دارد که با بی پولی و دست خالی بلند پروازی کرده وبخواهد کار بزرگی انجام دهد /آدم تهیدستی که خواهش ها و انتظارات زیاد داشته باشد