گنده مغزی

لغت نامه دهخدا

گنده مغزی. [ گ َ دَ / دِ م َ ] ( حامص مرکب ) تکبر کردن و سخنان متکبرانه گفتن. ( برهان ) :
اگر می رود در پی این سخُن
بدین گفتگو گنده مغزی مکن.
سعدی ( از رشیدی و آنندراج ).
|| هرزه و یاوه بر زبان راندن و درشتی و کج خلقی نمودن. ( برهان ).
- گنده مغزی کردن . رجوع به گنده مغزی شود.

فرهنگ فارسی

۱ - تکبر کردن . ۲ سخنان متکبرانه و گزافه گفتن

پیشنهاد کاربران

ادعای بزرگی و خرد داشتن/ ادعای فهم زیاد/ ادعای عاقل بودن/ ادعای دانایی

بپرس