گندناپیکر. [ گ َ دَ پ َ / پ ِ ک َ ] ( ص مرکب ) به شکل گندنا. به مانند گندنا، معمولاً مشبه در این مورد تیغ و خنجر است : هر کجا شمشیر گندناپیکر او در سبزه زار سرهای خصمان ملک به چرا آمده است از شاخ زعفران گل ارغوان دمیده. ( سندبادنامه ص 15 ). سبزه زار شمشیر گندناپیکر او را از خون معادی دولت همیشه لاله زار دارد. ( سندبادنامه ص 20 ). رجوع به گندناگون و گندناصفت شود.
فرهنگ فارسی
بشکل گندنا بهیات گندنا : هر کجا شمشیر گندنا پیکر او در سبزه زار سر های خصمان ملک به چرا آمده است از شاخ زعفران گل ارغوان دمیده .