گندم بان

لغت نامه دهخدا

گندم بان. [ گ َ دُ ] ( اِخ ) دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان که در 15000 گزی شمال خاوری گوزران و کنار باختری رودخانه مرک واقع شده است. هوای آن سرد و سکنه اش 120 تن است. آب آن از چاه تأمین میشود. محصول آن غلات دیم ، لبنیات و شغل اهالی زراعت وگله داری و راه آن مالرو است و در تابستان اتومبیل میتوان برد. دو محل به فاصله 1000 گز به گندم بان علیا و سفلی مشهورند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

گندم بان. [ گ َ دُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان خاوه بخش دلفان شهرستان خرم آباد که در 12 هزارگزی جنوب خاوری نورآباد و 12 هزارگزی جنوب خاوری شوسه خرم آباد به کرمانشاه واقع شده است. هوای آن سرد مالاریایی و سکنه اش 360 تن است. آب آن از رودخانه خاوه تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه ده مالرو است. ساکنان از طایفه کرم علی هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان خاوه بخش دلفان شهرستان خرم آباد

پیشنهاد کاربران

گندم بان خاستگاه اولیه مردمان و ایلات قوم بزرگ لک و لکستان . زنده و سرافراز باد لکستان بزرگ

بپرس