گندایی

لغت نامه دهخدا

گندایی. [ گ َ ] ( حامص ) گنده شدن. عفونت. نَتن. و رجوع به گندا و گندای شود.

فرهنگستان زبان و ادب

{sepsis} [پزشکی] وجود ریزاندامگان های چرک زاد یا بیماری زا یا زهرابه های آنها در خون یا سایر بافت ها متـ . پلشتی

واژه نامه بختیاریکا

از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( ت ) شاخه علاءالدین وند؛ ( ط ) بهداروند شامل نادروند؛ میرگپ؛ جوانمرد؛ اسهوند؛ کورکور؛ حیدر وند

پیشنهاد کاربران

بپرس