گند چیزی بالا آمدن: [ به زبان عامیانه ] لو رفتن ، فاش شدن ، بر ملا شدن ،
( ( تا زد و زیور عاشق میرمهنا شد و تریاک خورد و گندش که بالا اومد مرجون فرستادش آبادان تو "دوب" و به صفیه عرب دو ساله اجارش داد . من دفه اول تو "دوب" آبادان دیدمش ) ) ( صادق چوبک، چرا دریا توفانی شده بود. )
( ( تا زد و زیور عاشق میرمهنا شد و تریاک خورد و گندش که بالا اومد مرجون فرستادش آبادان تو "دوب" و به صفیه عرب دو ساله اجارش داد . من دفه اول تو "دوب" آبادان دیدمش ) ) ( صادق چوبک، چرا دریا توفانی شده بود. )