گنجینه ساختن. [ گ َ ن َ / ن ِ ت َ ] ( مص مرکب ) گنجینه نهادن. توده کردن. انبار کردن. انباشتن : تقلیف ؛ خرما که خسته دورکرده در مشک و آوند درکرده گنجینه سازند. کنبه فی جرابه کنباً؛ گنجینه ساخت آن را در انبان خود. ( منتهی الارب ).