دیکشنری
مترجم
بپرس
گنجشک روزی
/gonjeSkruzi/
معنی انگلیسی
:
who lives from hand to mouth
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
گنجشک روزی. [ گ ُ ج ِ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) لب روزی. تنگ روزی. کردی خوردی. کم روزی.
فرهنگ فارسی
آنکه در معاشش وسعی نباشد تنگ روزی .
فرهنگ معین
( ~ . ) (ص . ) کنایه از شخص بینوا، کم درآمد یا بی نصیب از نعمت های مادی .
فرهنگ عمید
آن که رزق و روزی اندک داشته باشد، تنگ روزی.
مترادف ها
hand-to-mouth
(صفت)
محتاج، گنجشک روزی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها