گنجاله

لغت نامه دهخدا

گنجاله. [گ ُ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) در تکلم مردم قزوین ، تفاله کرچک که بعد از گرفتن روغن باقی ماند. ( فرهنگ نظام ). این کلمه در برخی دیگر از شهرهای ایران به کار می رود.

پیشنهاد کاربران

بپرس