گنج قارون


معنی انگلیسی:
mine of wealth, tons of money

لغت نامه دهخدا

گنج قارون. [ گ َ ج ِ ] ( اِخ ) گنج روان. گنجی که قارون از زر و سیم فراهم آورده بود و بزرگی و فراوانی آن قوم موسی را بشگفتی انداخت. در شأن آن گنج در ذیل سوره 28 ( قَصَص ) آیه 76 آمده است : ان قارون کان من قوم موسی فبغی علیهم و اتیناه من الکنوز ما اًِن مفاتحه لتنوءُ بالعصبة اءُولی القوة اًِذ قال له قومه لاتفرح ان اﷲ لایحب الفرحین. مؤلف غیاث اللغات آرد: امام ثعلبی گفت که خزانه قارون چهارصدهزار و چهل هزار انبان بود پر اززر و نقره و به دعای موسی علیه السلام قارون و همه خزانه او به زمین فرورفته و تا قیامت بسوی اسفل روان خواهد ماند. ( از غیاث اللغات ) ( آنندراج ) :
تا به قارون برد و بند گنج قارون برگشاد
رنجهای هر یکی را گنجها داداز جزا.
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 21 ).
گرچه عیسی وار از اینجا بار سوزن برده ام
گنج قارون بین کز آنجا سوزیان آورده ام.
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 255 ).
شبی کو گنج بخشی را دهد داد
کلاه گنج قارون را برد باد.
نظامی.
گنج قارون که فرومیشود از قهر هنوز
خوانده باشی که هم از غیرت درویشان است.
حافظ ( دیوان چ قزوینی ص 35 ).

فرهنگ فارسی

نام گنج قارون است و گویند پیوسته در زیر زمین حرکت میکند .
گنج روان . گنجی که قارون از زرسیم فراهم آورده بود و بزرگی و فراوانی آن موسی را بشگفتی انداخت .

فرهنگ معین

(گَ جِ ) (اِمر. ) نام گنجی بزرگ منسوب به قارون معاصر حضرت موسی (ع ).

پیشنهاد کاربران

بپرس