گمراه گردانیدن

لغت نامه دهخدا

گمراه گردانیدن. [ گ ُ گ َ دَ ] ( مص مرکب ) به بیراهه انداختن. سرگردان کردن. اغواء [ اِ ]. ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). و رجوع به گمراه و گمراه کردن شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - کسی را از راه خویش منحرف ساختن اضلال . ۲ - از طریق. صواب منحرف گردانیدن اغوائ . ۳ - از دین حق منحرف ساختن اضلال .

پیشنهاد کاربران

از راه برگرفتن ؛ از راه دور کردن. کنایه از گمراه کردن ، فریب دادن ، اغوا کردن :
یار من بستد ز من در چاه برد
برگرفتش از ره و بیراه برد.
مولوی.

بپرس